محل تبلیغات شما
میخواستم پستم رو با این عنوان بنویسم اما تنبلی کردم و یادم رفت صبح عاشورا بابام خواب دیده که زنگ زدم بهش و گفتم بابا ماشین چپ شده با ناراحتی اومد پیشم و دیده که ماشین پارک بوده و یکی با سرعت زده بهش و من اصلا مقصر نبودم تعبیرش رو که پرسیده بهش گفتن که ضرر مالی میبینه و اذیت میشه خلاصه من و خانواده کلی صدقه دادیم تا اینکه منشی رئیس دانشکده بهم گفت به خاطره دوستت که تهران مرکز معرفیش کنم پایان نامه یکی دیگه رو انجام بده در راه خدا و رضایت پروردگار گفتم باشه

روزنگار 46 (مردهای بی احساس)

به یاد شهید سپهبد قاسم سلیمانی

این قسمت: استاد دیوونه

بهش ,رو ,دیده ,یکی ,گفتم ,خواب ,دیده که ,بهش و ,منشی رئیس ,اینکه منشی ,دادیم تا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اشعار نادر اسدپور